اجبار نوشت
تصور کن زنی در تخت،
در رویای کسی و زیر کَس دیگری،
غرق در خون و اشک به اجبار میخوابد،
تصور نکن!
چون نمیتوانی تصورش را هم بکنی
چون جنایتی دراماتیک روی میدهد
به مریمی تجاوز میشود!
نفرتی یائسه و روحی عقیم میشود
تصور کن زنی در تخت،
در رویای کسی و زیر کَس دیگری،
غرق در خون و اشک به اجبار میخوابد،
تصور نکن!
چون نمیتوانی تصورش را هم بکنی
چون جنایتی دراماتیک روی میدهد
به مریمی تجاوز میشود!
نفرتی یائسه و روحی عقیم میشود